یه چیز عجیبیه

همه امروز بر خلاف همیشه بدون بحث کردن با مامان بابام صرفا برای بیرون رفتن ، بیرون بودم.

خوب بود ... نه عالی بود به شدت 

اهنگ گذاشتیم صدا وحشتناک زیاد و فاک با تخمی ترین افکتا فیلم میگرفتیم ... گوشی پسر خالمو گرفتم فرار کردیم تو اتاق نشستیم به تک تک رفیقاش پیام اهم دادیم:| اخرشم گرفت منو بدجور به فاک داد هنوز دستم درد میکنه

با وجود اون همه خندیدیم

ریخت و پاش کردیم

کنارمون غذا روی گاز زد بالا و بوم ترکید تو خونه

اما ... اصلا خوش نمی گذشت نمی دونم می خندیدم ولی خوشحال نبودم حتی الان با وجود اینکه دارم کسخل بازیاشون و می بینم اما بغض کردم نمی دونم چرا ... فقط می دونم خوب نیستم و نمی دونم باید چیکار کنم :)

  • - ناشناس -

𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐒𝐰𝐚𝐧 𝐊𝐢𝐧𝐠𝐝𝐨𝐦

Weł¢øмe тø мч šтяαиge ωøяłđ

:)...𝑵𝒐𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈
Designed By losifer Powered by Bayan