حقیقتا خیلی وقت بود میخواستم یه همچین پستی بزارم اما به اندازه کافی درگیر بودم و هردفعه از یادم میرفت.
اولین بارم اینجا ... مثل بقیه وب ددی و مونی جذب دریا و پانی شدم .. وب زدم و اولین بارم با پانی حرف زدم حقیقتا حتی یه درصدم فکر نمی کردم روزی برسه که به اینجا برسم .
روزای اول خیلی خوب بوداا ! دوستای جدید ، ادمای جدید همه چیز برام تازگی داشت هم خوب بود هم عجیب غریب روابط رو که میدیم اینطور بودم وای خدایا اینا چی میزنن ؟ فکرشم نمی کردم تهش این بشهه.
یه اشتباه کردم ... گذاشتمش پای بچگیم و اینکه اره تازه وارد این محیط شدم ادمه دیگه دست خودش نیست اولاش پشیمون بودم ولی الان نه ... حداقل ادما بعد یه مدت چهره واقعی خودش رو نشون میدن.
ضربه خوردم ؟ وای ... نمیخوام اصلا در رابطه با این یکی صحبت کنم گند ترین بخشش مربوط به همینه ولی ... برام مهم نیست دیگه جدا مهم نیست.
تو لجن گیر کردم ... همه سعی میکردن کمکم کنن ... ادما جدید وارد زندگیم شدن ... اوضاعم بهتر شد ولی اونم صرفا برای یه مدت کوتاه بود و الان همه چیز تغییر کرده.
اخرم کیا موندن برام ؟ درسته همون گوگی و موچی کوچولوم که حقیقتا از اوایل ک اومدم اینجا گند کشیدم به همه چی .
هیچکس هیچکس برام نه مثل اتنا شد نه مثل سلدا!
سه تا دختر ۱۴ ساله ، بی خبر از دنیای بی رحمی ک توش زندگی می کردن صبح تا شب به بهانه های مسخره به هم پیام میدادن .
تهش چی شد ؟ خنده های از ته دلمون کجا رفت ؟ ساعت ها پشت گوشی حرف زدن و خندیدنامون چی ؟ من این وسط ضربه های بیشتری خوردم و این دوتاهم با من شکستن ولی تهش ؟ اره با وجود تمام مشکلات با وجود نبودنام اما بازم کنارم موندن ... بازم بعد سه سال روز به روز بیشتر همدیگه رو دوست داریم و قرارم نیست کسی هرگز جای این دو نفر رو برای من بگیره :)
ما نه می تونیم مثل قبل باشیم نه می تونیم اینده بهتر از اینی داشته باشیم.
رفتار های من عوض شده شاید اطرافیانم بفهمن صرفا برای چند نفر انگشت شماری هنوز همون مهدیس قبلیم ... همون شیطنتا رو دارم ... ادما رو دیگه میشناسم ... خسته م از دروغ و کصافت کاری
اینجا جای من نبود و نیست
آدمای اینجا خیلی بی رحم تر و ظالم تر از ادمای دیگه ن ... همه فقط خودشون رو میبینن ... به هم ضربه میزنن چشاتون رو باز کنید چند نفر رو شکستید ؟ چقدر تو زندگیتون لجن به بار آوردید ؟ نمی گم من خوبم اقا اصلا من بدم ولی شما چی ؟
دیگه حوصله اینجا رو ندارم
حتی حوصله وب کوفتیمم ندارم
خستم از اینجا ... از گذشته ... از ادما
اینم اخرین پست تو این وب میشه!
بعد دوسال منم میرم ... مثل رایا .. مثل یوکی مثل خیلیا که گذاشتن و رفتن و فراموش شدن ... هرچند هنوزم من یکی بهشون فکر میکنم
فقط ... امیدوارم کسایی ک جدیدا وارد اینجا میشن ... تهش گندشون در نیاد :)
نمیخوام بعد رفتنم ... کسایی ک اینجا بهم نزدیک بودید بشینید بگید بی رحم بود چی بود پشت سرم حرف بزنید ... حق ندارید قضاوتم کنید ... حق ندارید! من فقط خسته م و حوصله هیچی رو حقیقتا دیگه ندارم ... نه ظالمم نه بی رحم هنوزم همون ادم احساسیم ک میشناختید با این تفاوت دیگه کمتر کسی میتونه اشکا و خنده هامو ببینه ...
برای همتون ارزو های خوبی میکنم چه کسایی ک خوبید چه کساییم که بد ... ادم برای رفتاراش دلیل داره و منم حوصله قضاوت رو ندارم
مراقب خودتون باشید
پشمکی این وب *-*:)
۱۶:۱۰-
+ اگه خواستید باهام در ارتباط باشید ... میتونید ایدی تل یا اینستام رو بگیرید البته ... فقط کسایی ک واقعا بهشون اعتماد دارم ... هرچند اعتمادی دیگه نمونده