من متوجه حال بد اطرافیانم میشم ، به روشون نمیارم. میبینم چقدر دارن داغون میشن روز به روز بدتر از قبل میشن ولی مشکل من اینجاست منم خودم کم مشکلی ندارم.
منم در روز هزاران هزار مشکل دارم که دارم باهاشون کنار میام خنده داره ولی من دیگه حتی نمی تونم حال دل خودمو خوب کنم چه برسه به بقیه.
من اگه زیاد به یکی توجه میکنم و شوخی میکنم باهاش یا دوست دارم زیادی پیشش باشم و صمیمی باشم دلیل مسخره کراش زدن و عاشق شیفته شدن نیست . کاش میتونستم تو مخ بعضیا فرو کنم !
من نمی تونم حقیقتا ببینم یکی کنارم ناراحته یا اشک میریزه نمی تونمم پابه پاش گریه کنم. چون اینقدر بغض های کهنه تو گلوم گیر کرده که یه استارت کوچیک کافیه تمام روز گریه کنم و اخرسرم یا غش کنم یا از سوزش چشمام نتونم چشامو باز نگه دارم.
فشار عصبی ؟ ازش حرفی نمی تونم بزنم. لعنتی بیشتر از هر موقع دیگه ای فشار رومه . اره کسی به روم نمیاره کسی غر نمیزنه.
اگه یه دقیقه دیر تر درس بخونم کسی باهام دعوا راه نمیندازه اما هردفعه می تونم تو نگاهشون بخونم " چی تو از فلانی کم تره ؟ درست رو بخون تنها چیزی که می تونه کمکت کنه همینه. خودت و از این لجن زار بکش بیرون " همین کافیه تا اینقدر به خودم فشار بیارم مثل همیشه سردرد و سرگیجه اخرشم کوبیدن به در و دیوار نتیجه ش بشه .
من اصلا اونی نیستم که میبینی. یه دقیقه تو بگو یه ساعت بیا خونمون بشین تو اتاقم ... دیوونه میشه میدونی؟ حالم به حدی بده که نمی تونی نگاهم کنی توهم گریه ت میگیره اما بازم میخندم اره ؟
تو مدرسه میخندم .جیغ جیغو ترینم .پرسروصدا پر انرژی
ولی حتی یه نفر یه نفر ازشون نمیدونه تو خونه از افسرده ها هم بدترم
نمیدونن تا صبح گریه میکنم ...
نمی دونن چقدر اذیتم
نمی دونن چه بار سنگینی رو دوشمه
نمی دونن دارم از دلتنگی خالم دق میکنم
نمی دونن و منم نمی خوام بدونن
من تظاهر میکنم ... یادمه اون موقع که تو مراسم خالم بودیم هفته های بعدش لبخند میزدم . من اروم لبخند میزدم خاله های دیگمم یه نیمچه لبخند میزدن.
مامانم میگفت چته همش میخندی ؟ چی خنده داره ؟
تک خند - نمی دونست دارم خودمو کنترل میکنم همونجا گوله گوله اشک نریزم تا مبادا بدتر بشن
نمی دونست شبا که خوابشون میبره یه گوشه کز میکنم به خاطراتمون فکر میکنم و تا صبح گریه می کنم
نمی دونست تو سرم کلی سروصدا هست.
دیشب ساعتای 3 پاشده میگه هیننن مهدیس چرا هنوز بیداریی ؟ فردا کلاس داریی!!!!
مگه دست خودمه ؟ من متاسفام نمی تونم تا سرمو میزارم رو بالشتم خوابم ببره. ولی یه درصد کسی هست اهمیت بده چرا من نمی تونم بخوابم ؟ یه درصد کسی هست اهمیت بده شبا کابوس می بینم حالم مثل چی بده ؟
حق میدم اصلا فکرشون سمت این چیزا نره ... مهدیس همیشه خندون کجاش به غم گریه ؟
کاری با اینا هیچکدوم ندارم
ولی واقعا تحسین می کنم خودمو که تا این حد میتونم تحمل کنم.
من دیگه حوصله هیچی ندارم
حوصله شادی ندارم. حوصله جشن ندارم.حوصله ادما رو هم ندارم من حتی حوصله خودمم ندارم بزور دارم خودمو تحمل میکنم
یکم زیاد خستم ... خیلی بیشتر از قبل
حس میکنم تمام زخمای قدیمی قلبم سر باز کردن از درد دارم جر میخورم ولی صدامم در نمیاد
خودمو یه گوشه تو اتاق زندونی کردم در کل یه ساعتم ک نه نیم ساعتم نمی تونم نشستن پیش کسی رو تحمل کنم :)
کاش بتونم هرچی زود تر خودمو روبه را کنم
دارم عقلمو از دست میدم.
یکم از این اهنگ لذت ببریم "-"
- - ناشناس -